به گزارش خبرنگار ورزشی مشرق، در روزهای گذشته شاهد اظهارات سخیفانه و مغرضانه رئیس باشگاه الهلال عربستان درباره رفتارهای اعتقادی و فرهنگ مذهبی هواداران فوتبال در دیدار برابر استقلال بودیم. اتفاقی که نشان می دهد باورمندی ملت ما به اعتقادات اصیل شیعی، چگونه چون خاری در چشمان جریان وهابیت است. اما واقعیت ماجرا به همین نقطه ختم نمی شود؛ بلکه جسارت این شخص را می توان از زوایای مختلفی مورد بررسی و کنکاش قرار داد که حایز نکات تامل برانگیزی است.
اظهارات گستاخانه این مدیر که سراسر از کینه و بغض بود، نشان از آن داشت که چقدر مدیران فوتبالی ما در راستای توسعه دیپلماسی در این حوزه، غافل بوده اند که چنین میدانی در اختیار رقیبان داده اند. در حقیقت، ضعف سال های اخیر در حوزه بین الملل فوتبال موجب شده تا مدیر یک باشگاه، دهان باز کرده و جملاتی بر زبان جاری کند که اساسا در صلاحیت ذاتی وی قرار نمی گیرد. ریشه این ماجرا نیز در ضعف مدیران و تصمیم گیران فوتبال است که نتوانسته اند در این راستا فعالیت قابل توجهی داشته باشند. همین نیز نتیجه عدم تاثیرگذاری در محافل جهانی فوتبال را در پی داشته است.
اینکه چرا با تمام این اتفاقات، بایستی به سود امارات متحده عربی با رفتارهای کاملا معاندانه، اینگونه رفتار کنیم، پرسشی است که شاید روزی بتوان برایش پاسخی پیدا کرد ...
× آیا دیپلماسی فوتبالی وجود دارد؟
مروری بر اقدامات سال های اخیر فدراسیون فوتبال در مواضع و اتفاقات بین المللی قابل تامل و گره گشا در فهم ماجرای اخیر است. یک نمونه آن، به چند ماه قبل باز می گردد که فدراسیون امارات به شکلی عجیب و کاملا سیاسی، برگزاری دیدار دوستانه برابر تیم ملی ایران را لغو کرد. در آن دوران، انتقادات گسترده ای صورت گرفت که چرا بایستی این اتفاق روی دهد و فدراسیون ما فقط نظاره گر باشد. اگرچه سخن از شکایت از این اقدام عرب ها بود؛ اما در پایان مشخص نشد که چه بر سر ماجرا آمد. اگرچه برخی از روابط پنهانی و دوستانه سرکال (رئیس فدراسیون امارات و مشهور به داشتن مواضع خصمانه علیه جمهوری اسلامی ایران) و برخی مدیران داخلی گفتند و ...!
گذشت تا چندی قبل که رئیس فدراسیون این کشور عربی به ایران آمد تا برای انتخابات کنفدراسیون آسیا لابی کرده و رای ایران را به سود خود جلب کند. در چنین وضعیتی، این کشور در کنار عربستان قرار می گیرد تا علیه ایران در عرصه بین المللی اقدام کرده و با شعارهای فرهنگی مقابله کند. اینکه چرا با تمام این اتفاقات، ما بایستی به سود این کشور با رفتارهای کاملا معاندانه، اینگونه رفتار کنیم، پرسشی است که شاید روزی بتوان برایش پاسخی پیدا کرد. البته، آن روز خادمان و خائنان به حقوق این ملت نیز افشا خواهند شد ...
کاش شماری از مدیران فوتبال نیز حداقل نیمی از دغدغه های فرهنگی و مذهبی مردم را داشتند تا در این راستا، شاهد چنین روزهای نباشیم ...
× وقتی مقابل ملت ایستادیم
مثالی دیگر مربوط به حمایت شماری از جوانان و جریان های دانشجویی از حقوق مردم بحرین است. آن روز که در دیدار پرسپولیس برابر نماینده عربستان سعودی، شعارها و پرچم های این کشور شیعه نشین به نمایش درآمد، نهادهای انتظامی و امنیتی چنان برخورد سلبی کردند که تصور آن هم محال به نظر می رسید. برخی مدیران فوتبالی فریاد برآوردند که اکنون فلان می شود و بهمان می شود و هکذا. چنان فضایی فراهم شد که برخی نیز دچار تردید شدند که شاید واقعا خبری باشد؛ اما سیه روی شود هر که در آن غش باشد!
واقعیت این بود که هر رفتاری از سوی تماشاگران در ورزشگاه، اگر منجر به اختلال در روند بازی نشود، جریمه ای در برنخواهد داشت. اما نکته این است که آیا مسئولان فوتبال به این قوانین علم و آگاهی نداشتند؟ چه چیز موجب شد تا آنها سراسیمه موضع گیری کنند و از جرایم و تعلیق های خیالی سخن بگویند؟ در پس این موارد چه بود؟ و ... سوال های متعدد دیگری که این روزها ذهن هر علاقه مندی را به خود مشغول کرده است ... در این بین، چه کسانی با مدیران وهابی در ارتباط بوده و سودهای هنگفت به جیب زده و می زنند؟ ...
× مدیرانی برای صندلی های ریاست!
این دو شاهد، خود گویای حدیث مفصل فوتبال ایران و مسائل پشت پرده آن است. براساس قوانین فیفا، هیچ تخلفی از سوی هواداران ایرانی صورت نگرفته بود و اکنون نیز صورت نگرفته است. اگر چنین نبود، هوادارن تیم های سلتیک و گلاسکو در اسکاتلند، هواداران ایتالیایی، تماشاگران در امریکای جنوبی و ...، بسیار قبل ترها در صف اتهام قرار داشتند و باید با آنها برخورد می شد.
کاش شماری از مدیران فوتبال نیز حداقل نیمی از دغدغه های فرهنگی و مذهبی هواداران را داشتند تا در این راستا، شاهد چنین روزهای نباشیم. بی تردید، از نظر قانونی تخلفی در ورزشگاه ها صورت نگرفته و باید مدیران ما، این بار به شکل حقوقی و مستند به ادعای واهی یک وهابی سعودی پاسخ دهند. البته، می توان از ظرفیت های بین المللی نیز بهره مند بود؛ البته به این شرط که بخواهند برخی غافلان (ما نسبتی دیگر را عنوان نمی کنیم و تلاش داریم تا خوش بین باشیم) حداقل از اعتقادات یک ملت دفاع کنند.
سابقه نشان می دهد که کارنامه برخی در این زمینه تاریک و تاسف برانگیز است. شاید این بار اتفاقی بیفتد و ...؛ البته فقط شاید!
اظهارات گستاخانه این مدیر که سراسر از کینه و بغض بود، نشان از آن داشت که چقدر مدیران فوتبالی ما در راستای توسعه دیپلماسی در این حوزه، غافل بوده اند که چنین میدانی در اختیار رقیبان داده اند. در حقیقت، ضعف سال های اخیر در حوزه بین الملل فوتبال موجب شده تا مدیر یک باشگاه، دهان باز کرده و جملاتی بر زبان جاری کند که اساسا در صلاحیت ذاتی وی قرار نمی گیرد. ریشه این ماجرا نیز در ضعف مدیران و تصمیم گیران فوتبال است که نتوانسته اند در این راستا فعالیت قابل توجهی داشته باشند. همین نیز نتیجه عدم تاثیرگذاری در محافل جهانی فوتبال را در پی داشته است.
اینکه چرا با تمام این اتفاقات، بایستی به سود امارات متحده عربی با رفتارهای کاملا معاندانه، اینگونه رفتار کنیم، پرسشی است که شاید روزی بتوان برایش پاسخی پیدا کرد ...
× آیا دیپلماسی فوتبالی وجود دارد؟
مروری بر اقدامات سال های اخیر فدراسیون فوتبال در مواضع و اتفاقات بین المللی قابل تامل و گره گشا در فهم ماجرای اخیر است. یک نمونه آن، به چند ماه قبل باز می گردد که فدراسیون امارات به شکلی عجیب و کاملا سیاسی، برگزاری دیدار دوستانه برابر تیم ملی ایران را لغو کرد. در آن دوران، انتقادات گسترده ای صورت گرفت که چرا بایستی این اتفاق روی دهد و فدراسیون ما فقط نظاره گر باشد. اگرچه سخن از شکایت از این اقدام عرب ها بود؛ اما در پایان مشخص نشد که چه بر سر ماجرا آمد. اگرچه برخی از روابط پنهانی و دوستانه سرکال (رئیس فدراسیون امارات و مشهور به داشتن مواضع خصمانه علیه جمهوری اسلامی ایران) و برخی مدیران داخلی گفتند و ...!
گذشت تا چندی قبل که رئیس فدراسیون این کشور عربی به ایران آمد تا برای انتخابات کنفدراسیون آسیا لابی کرده و رای ایران را به سود خود جلب کند. در چنین وضعیتی، این کشور در کنار عربستان قرار می گیرد تا علیه ایران در عرصه بین المللی اقدام کرده و با شعارهای فرهنگی مقابله کند. اینکه چرا با تمام این اتفاقات، ما بایستی به سود این کشور با رفتارهای کاملا معاندانه، اینگونه رفتار کنیم، پرسشی است که شاید روزی بتوان برایش پاسخی پیدا کرد. البته، آن روز خادمان و خائنان به حقوق این ملت نیز افشا خواهند شد ...
کاش شماری از مدیران فوتبال نیز حداقل نیمی از دغدغه های فرهنگی و مذهبی مردم را داشتند تا در این راستا، شاهد چنین روزهای نباشیم ...
× وقتی مقابل ملت ایستادیم
مثالی دیگر مربوط به حمایت شماری از جوانان و جریان های دانشجویی از حقوق مردم بحرین است. آن روز که در دیدار پرسپولیس برابر نماینده عربستان سعودی، شعارها و پرچم های این کشور شیعه نشین به نمایش درآمد، نهادهای انتظامی و امنیتی چنان برخورد سلبی کردند که تصور آن هم محال به نظر می رسید. برخی مدیران فوتبالی فریاد برآوردند که اکنون فلان می شود و بهمان می شود و هکذا. چنان فضایی فراهم شد که برخی نیز دچار تردید شدند که شاید واقعا خبری باشد؛ اما سیه روی شود هر که در آن غش باشد!
واقعیت این بود که هر رفتاری از سوی تماشاگران در ورزشگاه، اگر منجر به اختلال در روند بازی نشود، جریمه ای در برنخواهد داشت. اما نکته این است که آیا مسئولان فوتبال به این قوانین علم و آگاهی نداشتند؟ چه چیز موجب شد تا آنها سراسیمه موضع گیری کنند و از جرایم و تعلیق های خیالی سخن بگویند؟ در پس این موارد چه بود؟ و ... سوال های متعدد دیگری که این روزها ذهن هر علاقه مندی را به خود مشغول کرده است ... در این بین، چه کسانی با مدیران وهابی در ارتباط بوده و سودهای هنگفت به جیب زده و می زنند؟ ...
× مدیرانی برای صندلی های ریاست!
این دو شاهد، خود گویای حدیث مفصل فوتبال ایران و مسائل پشت پرده آن است. براساس قوانین فیفا، هیچ تخلفی از سوی هواداران ایرانی صورت نگرفته بود و اکنون نیز صورت نگرفته است. اگر چنین نبود، هوادارن تیم های سلتیک و گلاسکو در اسکاتلند، هواداران ایتالیایی، تماشاگران در امریکای جنوبی و ...، بسیار قبل ترها در صف اتهام قرار داشتند و باید با آنها برخورد می شد.
کاش شماری از مدیران فوتبال نیز حداقل نیمی از دغدغه های فرهنگی و مذهبی هواداران را داشتند تا در این راستا، شاهد چنین روزهای نباشیم. بی تردید، از نظر قانونی تخلفی در ورزشگاه ها صورت نگرفته و باید مدیران ما، این بار به شکل حقوقی و مستند به ادعای واهی یک وهابی سعودی پاسخ دهند. البته، می توان از ظرفیت های بین المللی نیز بهره مند بود؛ البته به این شرط که بخواهند برخی غافلان (ما نسبتی دیگر را عنوان نمی کنیم و تلاش داریم تا خوش بین باشیم) حداقل از اعتقادات یک ملت دفاع کنند.
سابقه نشان می دهد که کارنامه برخی در این زمینه تاریک و تاسف برانگیز است. شاید این بار اتفاقی بیفتد و ...؛ البته فقط شاید!